loading...

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

علوم سیاسی کاربردی برای دنیای واقعی!

بازدید : 1
شنبه 19 ارديبهشت 1404 زمان : 1:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

حامیان یک سیاست‌ معمولا سیاست را موفقیت‌آمیز جلوه می‌دهند، در حالی که مخالفان از سیاست به عنوان شکست یاد می‌کنند. اما در حقیقت نتایج سیاست اغلب جایی بین این دو نگاه قرار می‌گیرد. بررسی موفقیت سیاست با دشواری مضاعف همراه است زیرا که سیاست ابعاد متعددی دارد، که باعث می‌شود از برخی جهات موفق باشد اما از جهات دیگر، بر اساس واقعیت‌ها و تفسیر آن‌ها، موفق جلوه نکند. برای به تصویر کشیدن موفقیت سیاست لازم است تا مجموعه‌ای از ابعاد سیاست با تکیه بر بهبود سیاست، ارزش عمومی، عملکرد و استراتژی بررسی شود تا هم دست‌آوردهای سیاست و هم خلاهای موجود که نیاز به پر شدن دارند نمایان شوند.

تحلیل سیاست عمومی‌توسط طیف وسیعی از بازیگران انجام می‌شود و نتایج تحلیل از طریق بیانیه‌های دولت، سرمقاله‌های روزنامه‌ها، گزارش‌های مستقل و مقالات آکادمیک منتشر می‌شوند. با این حال، تحلیل سیاست‌ها بی‌پایان به نظر می‌رسد و ادعای «موفقیت‌آمیز بودن سیاست» یا دستیابی به قطعیت در مورد موضوع موفقیت یا عدم موفقیت یک سیاست می‌تواند دشوار باشد. همانطور که رابرت دای استدلال می‌کند:

آیا دولت به طور کلی می‌داند چه می‌کند؟ به طور کلی، نه. . . حتی اگر برنامه‌ها و سیاست‌ها به خوبی سازماندهی شده، به طور کارآمد اداره شده، به اندازه کافی تأمین مالی شده و به طور کلی توسط گروه‌های ذینفع عمده حمایت شوند، باز هم ممکن است بخواهیم بپرسیم، خب که چی؟ آیا آنها کار می‌کنند؟ آیا این برنامه‌ها اثرات مفیدی بر جامعه دارند؟ آیا این اثرات فوری هستند یا بلندمدت؟ . . . متأسفانه، دولت‌ها کار بسیار کمی‌برای پاسخ دادن به این سؤالات اساسی‌ انجام داده‌اند.

البته، بررسی سیاست اغلب بدون جهت گیری قبلی نیست و سیاست‌هایی که توسط برخی از بازیگران سیاسی به عنوان موفقیت‌آمیز تلقی می‌شوند، ممکن است توسط دیگران به دلیل فعالیت در حزب رقیب به عنوان ناموفق نشان داده شوند. به طور غریزی می‌دانیم که موفقیت کامل یک سیاست باوری ایده آلیستی است که اصلا یا به ندرت محقق می‌شود. برخی از کاستی‌ها یا شکست‌ها تقریباً در تمام سیاست‌ها قابل مشاهده هستند مانند تاخیر زمانی بوجود آمده یا تفاوت در درصد تحقق نتایج. اما برخی از ضعف‌ها قابل توجه هستند و حتی می‌توانند تهدید بالقوه‌ای برای زندگی شهروندان در پی داشته باشند. علم سیاستگذاری در تلاش برای دست یافتن به یک چارچوب ابتکاری فراگیر است که به تحلیلگران اجازه دهد تا به نتایج متعدد سیاست‌ها به گونه‌ای نزدیک شوند که فراتر از لفاظی‌های خام و دودویی موفقیت و شکست باشد. تاکنون نظریات مختلفی در خصوص چگونگی ارزیابی موفقیت سیاست مطرح شده‌اند که خلاصه‌ای از آنها را می‌توان در ۵ مساله خلاصه کرد.

5 دیدگاه مهم در خصوص موفقیت یا شکستسیاست عمومی‌

  • نخست ادبیات مربوط به ارزیابی سیاست و بهبود سیاست برگرفته از علوم سیاستی‌هارولد لاسول است که مبنای آن کمک به بهبود جامعه است. لاوسل بیش از هفت صفحه در «مقدمه‌‌‌ای بر علوم سیاستی» به معرفی بیش از ۶۰ معیار برای ارائه راهنمایی به دانشمندان سیاست بیان می‌کند تا از مهارت بهبود تدوین و اجرای سیاست را کسب کنند. منطق این است که دستیابی به موفقیت سیاست در طراحی خوب سیاست، ارزیابی تأثیر احتمالی پیشنهادی سیاست‌ها قبل از اجرا نهفته است، به جای اینکه صرفاً به ارزیابی پس از اجرا برای تولید مهر موفقیت یا شکستیا چیزی در این بین که به دنبال آن پالایش، تغییر یا حتی خاتمه سیاست باشد، تکیه کنیم.

  • نگرش دوم به مفهوم «ارزش عمومی» اختصاص دارد. ارزش عمومی‌به عنوان پادزهری برای فرضیاتی است دولت را اسراف کار و درگیر در امور بوروکراتیک نشان می‌دهند. دولت اسراف کار به ویژه در تفکر آمریکایی در قبال دولت دیده می‌شود. ارزش عمومی‌در عمل یک سیاست عمومی‌موفق را شامل سه ویژگی مهم می‌داند که به مثلت استراتژیک شهرت دارد:

تولید چیزهایی با ارزش برای مشتریان و ذینفعان

افزایش منابع و اقتدار از محیط سیاسی به شیوه‌ای مشروع

امکان‌پذیر بودن از نظر عملیاتی و اداری.

مطالعات موردی و بحث‌های بعدی نشان می‌دهد که ارزش عمومی‌تا حدودی یک مفهوم لغزنده است. تعریف دقیقی از ارزش عمومی‌ارایه نشده است و همانند مفهوم منفعت عمومی‌مورد مناقشه است. هیچ راهنمایی وجود ندارد که تحلیلگران چگونه می‌توانند کمبودها یا تضادهای ارزش را ثبت کنند و در نتیجه این موضوع کمکی به چگونگی تحلیل سیاست عمومی‌نمی‌کند.

  • گروهی از نوشته‌ها به «عملکرد خوب» در فرآیند سیاست‌گذاری و مدیریت می‌پردازند. این حوزه شامل نوشته‌هایی در مورد مزایای طراحی سیاست، بررسی و مشارکت عمومی، چانه‌زنی تدریجی، تعریف مسئله و مهارت‌های فردی است. در این ادبیات از لفظ موفقیت استفاده نمی‌شود، اما مفهوم کلی آن قابل استنباط است. طراحی فرآیند خوب مقدم بر طراحی برنامه‌های عملی و موفق است، به عبارتی اگر فرایند سیاستگذاری که بازیگران سیاسی دنبال می‌کنند درست تعبیه شده باشد خواه ناخواه طراحی سیاست موفق را در پی دارد. اما ماهیت آنچه که فرآیند سیاست‌گذاری موفق را تشکیل می‌دهد همانند بهبود سیاست یا ارزش عمومی‌مورد مناقشه است.
  • نگرش بعدی به «جنبه‌های سیاسی» اختصاص دارد، یعنی آنچه که موفقیت سیاسی را تشکیل می‌دهد، جنبه‌های سیاسی سیاست است. برنامه‌ها ممکن است به رهبران و دولت‌ها در پیگیری برنامه‌ها و آرمان‌های خود کمک کنند یا آنها را ناکام بگذارند. ماهیت موفقیت تقریباً همیشه ضمنی است زیرا قراردادها، قانون اساسی و سیاست واقعی به گونه‌ای است که برنامه‌ها باید در راستای منافع عمومی‌باشند، نه منافع چشم‌اندازهای انتخاباتی یک حزب، منافع نخبگان یا جاه‌طلبی‌های شغلی فردی. این مفهوم توجه را به ارزیابی سیاست‌ها از نظر توانایی آنها در تولید منافع برای بازیگران یا گروه‌های سیاسی خاص جلب می‌کند.

  • یک شیوه‌ ساده اما در عین حال کاربری برای ارزیابی موفقیت تمرکز بر شکست است. از آنجایی که سیاست‌ها می‌توانند به دلیل اجرای ناکافی یا عدم دستیابی به هدف مورد انتظار یا مقبول واقع نشدن در نزد شهروندان شکست بخورند، بنابراین می‌توان بیان کرد که سیاست‌ها زمانی موفق می‌شوند که شکست نخورند. ادبیات گسترده‌ای در مورد شکست وجود دارد، از جمله فاجعه‌های سیاست، رسوایی‌ها، بحران‌ها و فجایع. با این حال مباحث کم و بیش منعکس‌کننده مباحث مربوط به جنبه‌های موفقیت و جایگزین‌های آن است. برخی، به ویژه آن نوشته‌هایی که به آسیب‌شناسی‌های سازمانی و خطای انسانی و خرابی زیرساخت‌های حیاتی می‌پردازند، تمایل دارند شکست را به عنوان یک واقعیت عینی در نظر بگیرند، در حالی که برخی دیگر که به فاجعه‌های سیاست می‌پردازند، به شدت بر ساختارهای رقیب اهداف متمرکز هستند تا جایی که شکست عمدتاً در چشم بیننده است.
۰۴/۰۲/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰

دانشجو سیاستگذاری

بازدید : 1
شنبه 19 ارديبهشت 1404 زمان : 1:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

حامیان یک سیاست‌ معمولا سیاست را موفقیت‌آمیز جلوه می‌دهند، در حالی که مخالفان از سیاست به عنوان شکست یاد می‌کنند. اما در حقیقت نتایج سیاست اغلب جایی بین این دو نگاه قرار می‌گیرد. بررسی موفقیت سیاست با دشواری مضاعف همراه است زیرا که سیاست ابعاد متعددی دارد، که اغلب از برخی جهات موفق است اما از جهات دیگر، بر اساس واقعیت‌ها و تفسیر آن‌ها، موفق نیست. برای به تصویر کشیدن موفقیت سیاست لازم است تا مجموعه‌ای از ابعاد سیاست با تکیه بر بهبود سیاست، ارزش عمومی، عملکرد و استراتژی بررسی شود تا هم دست‌آوردهای سیاست و هم خلاهای موجود که نیاز به پر شدن دارند نمایان شوند.

تحلیل سیاست عمومی‌توسط طیف وسیعی از بازیگران انجام می‌شود و نتایج تحلیل از طریق بیانیه‌های دولت، سرمقاله‌های روزنامه‌ها، گزارش‌های مستقل و مقالات آکادمیک منتشر می‌شوند. با این حال، تحلیل سیاست‌ها بی‌پایان به نظر می‌رسد و ادعای «موفقیت‌آمیز بودن سیاست» یا دستیابی به قطعیت در مورد موضوع موفقیت یا عدم موفقیت یک سیاست می‌تواند دشوار باشد. همانطور که رابرت دای استدلال می‌کند:

آیا دولت به طور کلی می‌داند چه می‌کند؟ به طور کلی، نه. . . حتی اگر برنامه‌ها و سیاست‌ها به خوبی سازماندهی شده، به طور کارآمد اداره شده، به اندازه کافی تأمین مالی شده و به طور کلی توسط گروه‌های ذینفع عمده حمایت شوند، باز هم ممکن است بخواهیم بپرسیم، خب که چی؟ آیا آنها کار می‌کنند؟ آیا این برنامه‌ها اثرات مفیدی بر جامعه دارند؟ آیا این اثرات فوری هستند یا بلندمدت؟ . . . متأسفانه، دولت‌ها کار بسیار کمی‌برای پاسخ دادن به این سؤالات اساسی‌ انجام داده‌اند.

البته، بررسی سیاست اغلب بدون جهت گیری قبلی نیست و سیاست‌هایی که توسط برخی از بازیگران سیاسی به عنوان موفقیت‌آمیز تلقی می‌شوند، ممکن است توسط دیگران به دلیل فعالیت در حزب رقیب به عنوان ناموفق نشان داده شوند. به طور غریزی می‌دانیم که موفقیت کامل یک سیاست باوری ایده آلیستی است که اصلا یا به ندرت محقق می‌شود. برخی از کاستی‌ها یا شکست‌ها تقریباً در تمام سیاست‌ها قابل مشاهده هستند مانند تاخیر زمانی بوجود آمده یا تفاوت در درصد تحقق نتایج. اما برخی از ضعف‌ها قابل توجه هستند و حتی می‌توانند تهدید بالقوه‌ای برای زندگی شهروندان در پی داشته باشند. علم سیاستگذاری در تلاش برای دست یافتن به یک چارچوب ابتکاری فراگیر است که به تحلیلگران اجازه دهد تا به نتایج متعدد سیاست‌ها به گونه‌ای نزدیک شوند که فراتر از لفاظی‌های خام و دودویی موفقیت و شکستباشد. تاکنون نظریات مختلفی در خصوص چگونگی ارزیابی موفقیت سیاست مطرح شده‌اند که خلاصه‌ای از آنها را می‌توان در ۵ مساله خلاصه کرد.

5 دیدگاه مهم در خصوص موفقیت یا شکست سیاست عمومی‌

  • نخست ادبیات مربوط به ارزیابی سیاست و بهبود سیاست برگرفته از علوم سیاستی‌هارولد لاسول است که مبنای آن کمک به بهبود جامعه است. لاوسل بیش از هفت صفحه در «مقدمه‌‌‌ای بر علوم سیاستی» به معرفی بیش از ۶۰ معیار برای ارائه راهنمایی به دانشمندان سیاست بیان می‌کند تا از مهارت بهبود تدوین و اجرای سیاست را کسب کنند. منطق این است که دستیابی به موفقیت سیاست در طراحی خوب سیاست، ارزیابی تأثیر احتمالی پیشنهادی سیاست‌ها قبل از اجرا نهفته است، به جای اینکه صرفاً به ارزیابی پس از اجرا برای تولید مهر موفقیت یا شکست یا چیزی در این بین که به دنبال آن پالایش، تغییر یا حتی خاتمه سیاست باشد، تکیه کنیم.

  • نگرش دوم به مفهوم «ارزش عمومی» اختصاص دارد. ارزش عمومی‌به عنوان پادزهری برای فرضیاتی است دولت را اسراف کار و درگیر در امور بوروکراتیک نشان می‌دهند. دولت اسراف کار به ویژه در تفکر آمریکایی در قبال دولت دیده می‌شود. ارزش عمومی‌در عمل یک سیاست عمومی‌موفق را شامل سه ویژگی مهم می‌داند که به مثلت استراتژیک شهرت دارد:

تولید چیزهایی با ارزش برای مشتریان و ذینفعان

افزایش منابع و اقتدار از محیط سیاسی به شیوه‌ای مشروع

امکان‌پذیر بودن از نظر عملیاتی و اداری.

مطالعات موردی و بحث‌های بعدی نشان می‌دهد که ارزش عمومی‌تا حدودی یک مفهوم لغزنده است. تعریف دقیقی از ارزش عمومی‌ارایه نشده است و همانند مفهوم منفعت عمومی‌مورد مناقشه است. هیچ راهنمایی وجود ندارد که تحلیلگران چگونه می‌توانند کمبودها یا تضادهای ارزش را ثبت کنند و در نتیجه این موضوع کمکی به چگونگی تحلیل سیاست عمومی‌نمی‌کند.

  • گروهی از نوشته‌ها به «عملکرد خوب» در فرآیند سیاست‌گذاری و مدیریت می‌پردازند. این حوزه شامل نوشته‌هایی در مورد مزایای طراحی سیاست، بررسی و مشارکت عمومی، چانه‌زنی تدریجی، تعریف مسئله و مهارت‌های فردی است. در این ادبیات از لفظ موفقیت استفاده نمی‌شود، اما مفهوم کلی آن قابل استنباط است. طراحی فرآیند خوب مقدم بر طراحی برنامه‌های عملی و موفق است، به عبارتی اگر فرایند سیاستگذاری که بازیگران سیاسی دنبال می‌کنند درست تعبیه شده باشد خواه ناخواه طراحی سیاست موفق را در پی دارد. اما ماهیت آنچه که فرآیند سیاست‌گذاری موفق را تشکیل می‌دهد همانند بهبود سیاست یا ارزش عمومی‌مورد مناقشه است.
  • نگرش بعدی به «جنبه‌های سیاسی» اختصاص دارد، یعنی آنچه که موفقیت سیاسی را تشکیل می‌دهد، جنبه‌های سیاسی سیاست است. برنامه‌ها ممکن است به رهبران و دولت‌ها در پیگیری برنامه‌ها و آرمان‌های خود کمک کنند یا آنها را ناکام بگذارند. ماهیت موفقیت تقریباً همیشه ضمنی است زیرا قراردادها، قانون اساسی و سیاست واقعی به گونه‌ای است که برنامه‌ها باید در راستای منافع عمومی‌باشند، نه منافع چشم‌اندازهای انتخاباتی یک حزب، منافع نخبگان یا جاه‌طلبی‌های شغلی فردی. این مفهوم توجه را به ارزیابی سیاست‌ها از نظر توانایی آنها در تولید منافع برای بازیگران یا گروه‌های سیاسی خاص جلب می‌کند.

  • یک شیوه‌ ساده اما در عین حال کاربری برای ارزیابی موفقیت تمرکز بر شکست است. از آنجایی که سیاست‌ها می‌توانند به دلیل اجرای ناکافی یا عدم دستیابی به هدف مورد انتظار یا مقبول واقع نشدن در نزد شهروندان شکست بخورند، بنابراین می‌توان بیان کرد که سیاست‌ها زمانی موفق می‌شوند که شکست نخورند. ادبیات گسترده‌ای در مورد شکست وجود دارد، از جمله فاجعه‌های سیاست، رسوایی‌ها، بحران‌ها و فجایع. با این حال مباحث کم و بیش منعکس‌کننده مباحث مربوط به جنبه‌های موفقیت و جایگزین‌های آن است. برخی، به ویژه آن نوشته‌هایی که به آسیب‌شناسی‌های سازمانی و خطای انسانی و خرابی زیرساخت‌های حیاتی می‌پردازند، تمایل دارند شکست را به عنوان یک واقعیت عینی در نظر بگیرند، در حالی که برخی دیگر که به فاجعه‌های سیاست می‌پردازند، به شدت بر ساختارهای رقیب اهداف متمرکز هستند تا جایی که شکست عمدتاً در چشم بیننده است.
۰۴/۰۲/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰

دانشجو سیاستگذاری

بازدید : 22
جمعه 18 بهمن 1403 زمان : 10:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

زمانی که شهروندان به سیاست‌های عمومی‌می‌اندیشند، در ذهنشان تصویری از قانونگذاری ، تعیین بودجه‌ و سازماندهی خدمات رسانی عمومی شک ل می‌گیرد. تمامی‌این موارد زیرمجموعه سیاست‌های عمومی‌محسوب می‌شوند، اما مهم ایده‌هایی هستند که سیاست‌های جدید را پایه گذاری می‌کنند. ایده‌ها ممکن است دربرگیرنده نگاه کلی به مسائل باشند یا تنها توجه را به یک موضوع جزئی معطوف کنند.

البته ایده‌ها به تنهایی عامل انتخاب یک سیاست نیستند یا تغییر شدیدی را در سیاست اعمال نمی‌کنند. ایده‌ها نیازمند حامیانی هستند که نقش یک کارگزار را برای تبدیل کردن ایده به سیاست عمومی‌به عهده بگیرند. ایده‌ها حاصل علایق شهروندان، خواسته‌های اتحادیه‌ها، مطالبه گری گروه‌های ذی‌نفع و به خصوص باورهای افراد متمول جامعه هستند. ایده‌ها ابزاری برای محقق کردن خواسته‌ها از طریق اقدامات دولت می‌باشند. به همین دلیل مطالعه ایده‌ها در فرایند اتخاذ سیاست‌های عمومی‌اهمیت زیادی دارد. نظریات کلیدی دانش سیاستگذاری هرکدام به نوعی ایده‌ها را بررسی می‌کنند؛ مثلاً چهارچوب ائتلاف حامی‌ائتلاف‌ها را برگرفته از بازیگرانی می‌داند که دارای ایده‌ها هستند. بازیگران سپس تلاش می‌کنند تا ایده خود را به ایده مسلط تبدیل کنند. همچنین در ادبیات کارگزاری سیاست که فعالیت کارگزار را به عنوان عامل تسهیل تغییر سیاست تشریح می‌کند، ابتدا وجود یک ایده‌ را عامل محرک کارگزاران می‌داند.

ایده (نادرست) ماندگار می‌شود!

البته گاهی ایده‌ها می‌توانند مدت‌های مدیدی موفق جلوه کنند و حتی در زمانی که دیگر کارایی لازم را ندارند باز محبوب بمانند. حتی ممکن است شکست ایده چندین بار به وقوع پیوسته باشد، اما سیاستمداران یا سازمان‌ها یا بازیگران دست از حمایت ایده و سیاست شکست خورده بر نمی‌دارند و سبب ماندگاریشان می‌شوند. چنین ایده‌هایی را می‌توان « ایده ‌های نامیرا» تصور کرد. ایده‌های نامیرا می‌توانند مانعی جدی برای سیاستگذاری خوب باشند.

ایده‌های نامیرا ممکن است هرقدر که شکستشان تکرار شود، همچنان مطرح باشند . متاسفانه این دسته از ایده‌ها به فراوانی در جامعه دیده می‌شوند. جالب آنکه در باور عامه سیاستگذاری فعلی است که همیشه متکی بر شواهد قابل اعتماد انجام می‌شود. در برابر ایده‌های نامیرا ایده ‌هایی هم وجود دارند که هیچگاه اجرایی نمی‌شوند، اما در عین حال از پتانسیل خوبی برای اثرگذاری برخوردار هستند. این ایده‌ها چندین بار در دستور کار سیاستگذاران قرار می‌گیرند و پیرامون آنها بحث و گفتگوی مفصلی صورت می‌گیرد، اما هیچگاه توسط سیاستگذاران انتخاب نمی‌شوند. برای درک ساده تر این ایده‌ها می‌توان آنها را «جن زده» تلقی کرد.

متاسفانه وجود یک سیاست نامیرا کافی است تا یک سیاست مناسب (سیاست جن زده) به عقب رانده شود و فرصت اجرایی شدن را از دست بدهد. بدتر آنکه این ایده‌های نامیرا ذهنیت بازیگران و سیاستگذاران را برای مدت طویلی تغییر می‌دهند و مبنای اقدام آنها برای مواجه با مشکلات عمومی‌می‌شود. نمونه‌‌‌ای از ایده‌های مناسب ولی جن زده را می‌توانیم در بازیگران سیاسی آمریکا برای کنترل سلاح در آمریکا مشاهده کنیم. هر زمان یک تیراندازی در فضای عمومی‌در آمریکا حادث شود که منجر به کشته شدن شهروندان پرشماری می‌شود، سریعاً ایده‌هایی دال بر ممنوعیت حمل اسلحه در جامعه و رسانه برجسته می‌شوند، اما نهایتاً به اتخاذ سیاست منتهی نمی‌شوند. مجدداً زمانی که تیراندازی مشابهی رخ بدهد، همین ایده‌های تکراری بر سر زبان‌ها جاری می‌شود و باز بی ثمر از کنار آن عبور می‌کنند.

چرا بعضی از ایده‌ها نامیرا می‌شوند؟

درخصوص اینکه چرا ایده‌های بخصوصی تبدیل به ایده‌های نامیرا می‌شوند، می‌توان عوامل مختلفی را مسبب آن دانست که مهم ترین‌شان به شرح ذیل است:

1.وابستگی به مسیر

وابستگی به مسیر ساده‌ترین دلیل برای پابرجا ماندن ایده‌های نامیرا است. بازیگران و سیاستگذاران از قبل مسیر مشخصی را انتخاب نموده اند و تمایلی برای تغییر اقدامات خود ندارند. تا زمانی هم که مسیر جدیدی توسط سیاستگذاران انتخاب نشود توجه آنها مطوف به ایده ‌هایی است که فارغ از کارآمدیشان همسو با مسیر انتخاب شده باشد. تغییر مسیر نیز موضوعی نیست که به سرعت اتفاق بیفتد، تغییر تنها پس از حادث شدن یک تحول بزرگ در باور بازیگران و سیاستگذاران به وقوع می‌پیوندد. شوک‌های درونی و شوک‌های بیرونی می‌توانند مسبب تغییر باور باشند. در نظر گرفتن اهمیت وابستگی به مسیر، راهنمای مناسبی برای مطالعه سیاست‌های اتخاذ شده است، به ویژه سیاست‌هایی که در زمانی موفق بوده‌اند اما در طی زمان به شکست منتهی شده اند. تغییر در شرایط اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی جامعه باعث می‌شود تا یک سیاست (ایده) کارآمد بودنش تمام شود. اما بازیگرانی که حامی‌ایده‌های شکست خورده هستند تنها به این دلیل که زمانی بازخورد مثبتی از آن ایده دریافت کردند، تلاش می‌کنند تا همچنان آن ایده را حفظ نمایند مگر آنکه تحت فشار سیاسی قوی یا وجود شواهد شواهد غیر قابل انکار مجبور شوند رویه دیگری را در پیش گیرند.

2.باور عمومی

عامل دوم برای باقیماندن ایده‌های نامیرا را می‌توان در با ور و فرهنگ عمومی‌جامعه جستجو کرد. زمانی که در خصوص اثر ایده‌ها در سیاستگذاری صحبت می‌کنیم باید در نظر داشته باشیم که ایده‌ها باعث اتخاذ سیاست‌هایی می‌شوند که هم بر جمعیت نخبه و هم عموم شهروندان تاثیرگذار است. بعضی از ایده‌ها از فرهنگ عمومی‌جامعه نشئت می‌گیرند و به همین دلیل احتمال موفقیتشان نسبت به سایر ایده‌ها بیشتر است. همین موضوع باعث می‌شود تا چنین ایده‌هایی بارها و بارها مطرح و انتخاب شوند. اگر ایده‌ها مرتبط با زندگی روزمره شهروندان باشند، باز شانس انتخاب شدنشان به طور چشمگیری افزایش می‌یابد. اگر هم ایده‌ ارتباط معناداری با گذشته یا یک رخداد شناخته شده باشد، نسبت به سایر ایده‌ها برتری محسوسی می‌یابد و ماندگاری بیشتری بدست می‌آورد.

3.فعالیت سازمان‌ها

عامل سوم در باقی ماندن ایده‌های نامیرا را می‌توان در فعالیت سازمان‌ها دانست. زمانی که سازمان‌ها با یک چالش عمومی‌مواجه می‌شوند ترجیح می‌دهند به ایده‌هایی رجوع کنند که در گذشته برایشان گره گشایی می‌کردند . ایده‌ها دامنه گسترده‌‌‌ای را دارند: می‌توانند در سطحی جزئی تنها ابزار لازم برای اجرای سیاست را مشخص کند یا در سطح کلان چگونگی مواجهه با مشکلات را حهت دهند. اما واقعیت این است که سازمان‌ها متوجه نمی‌شوند که از ایده‌هایی استفاده می‌کنند که برای شرایط فعلی جامعه مفید نیستند و به شکست مواجه می‌شوند. دلیل این غفلت بزرگ نمایی بیش از حد به مزایایی انتخاب ایده در گذشته و در مقابل بی توجهی به جنبه‌های منفی سیاست است. در آخر هم باید این مساله را پذیرفت که سازمان‌ها به مرور زمان فعالیت خودشان را با یک ایده انطباق داده اند و کاملاً با آن ایده مأنوس شده اند. لذا تلاش برای تغییر رویه و جایگزین کردن یک ایده جدید برایشان سخت و طاقت فرسا خواهد بود.

4.ثبات در خواسته‌های بازیگران

اما پژوهشگران علوم سیاسی برای باقی ماندن ایده‌های نامیرا تأکید زیادی به ارتباط بین ایده و قدرت دارند. از منظر پژوهشگران ایده ابزاری برای مشروع جلوه دادن خواسته‌های شخصی و کسب قدرت است. از آنجایی که خواسته‌های بازیگران سیاسی در بلند مدت از ثبات نسبی برخوردار است، پس ایده‌های مرتبط با خواسته‌هایشان نیز برای مدت‌های زیادی ماندگار هستند و تبدیل به ایده‌های نامیرا می‌شوند. البته ایده‌های نامیرا به تنهایی اثری ندارند و باید مخاطبانی باشند که ایده را درک کرده و از منطق آن پشتیبانی کنند.

5.محافظه کاری سیاستگذاران

از دیدگاه بعضی از افراد سیاستگذاری و حکمرانی موفق به معنای تمام کردن تمامی‌موفقیت به نام خود است. همچنین وجود پیامدهای منفی و ناخواسته را باید به عوامل بیرونی یا دیگران نسبت داد. با توجه به اینکه در خصوص سیاست عمومی‌پرهیز از انتقاد اهمیت بیشتری دارد، انتظار می‌رود که هرگونه استفاده از سیاست‌هایی که در گذشته شکستشان ثابت شده، اشتباهی فاحش باشد. اما در واقعیت عکس این موضوع را شاهد هستیم، زیرا هر نوع سیاستی که در گذشته زمانی انتخاب و اجرایی شده دارای مشروعیت حداقلی در نزد شهروندان است. سیاستگذاران با زیرکی برای فرار از مقصر دانستن اقداماتشان به انتخاب سیاست‌های تکراری می‌پردازند تا حتی در صورت ناکارآمد بودن، دلایل توجیهی برای تصمیم خود داشته باشند و سرزنش‌های کمتری را تحمل کنند. در نتیجه بعضی از ایده‌ها به سیاست‌های تمام نشدنی یا تکرار شونده نامیرا تبدیل می‌شوند.

6.نبود راه حل بهتر

آخرین دلیلی که می‌توان برای پایداری ایده‌های نامیرا عنوان کرد، خلاء جایگزین‌های مناسب است. سیاستگذاران دست به انتخاب ایده‌های تکراری می‌می‌زنند به این دلیل که جایگزین بهتری برای سیاست‌های قدیمی‌را نمی‌یابند. این وضعیت دلایل گوناگونی دارد، اما دست آویزی برای سیاستگذاران است تا تصمیمات محدودتری اتخاذ کنند و به سمت تصمیمات قبلی بازگردند. سیاستمداران با مهارت‌های خود می‌توانند مخاطبان را مجاب کنند که مجبور به استفاده از سیاست‌های قدیمی‌هستند و گزینه بهتری در اختیار ندارند. البته از طرفی هم سیاستگذاران در قبال یک مشکل عمومی نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند و می‌بایست یک اقدامی‌برای حل آن انجام دهند.

کلام آخر: اهمیت پژوهش ایده‌های نامیرا برای اصلاح جامعه

در جمع‌بندی ایده‌های نامیرا باید گفت که ایده‌ها کارکردهای مهمی‌برای سیاستگذاران، شهروندان و تمامی‌فعالان حوزه سیاست‌های عمومی‌دارند. آنچه که اهمیت دارد تلاش برای شناسایی ایده‌های ماندگار در عین کارآمدیشان است. بعضی از ایده‌های ماندگار ایده‌های نامیرایی وجود دارند که برای مدتی طولانی محبوبیت دارند، اما بی ثمر هستند و حتی وجودشان مانع از اتخاذ سیاست‌های مناسب تر می‌شود. با ارزیابی سیاست‌ها و تلاش برای استخراج ایده‌های زمینه ساز سیاست می‌توان ایده‌های نامیرا را از دیگر ایده‌ها تمایز داد. توصیه می‌شود تا ابتدا با انجام پیمایشی کلی، دیدگاه‌های مرتبط با سیاست‌های عمومی‌شناسایی شوند و سپس با انجام مصاحبه تکمیلی با سیاستگذاران ایده‌های نامیرا استخراج شوند.

پژوهشگران با شناسایی ایده‌های نامیرا و اطلاع رسانی به شهروندان می‌توانند گام موثری برای بهبود جامعه و تصمیم گیری‌های آتی بردارند، برسد زیرا از اطلاعات اشتباه یا باورهای نادرست پرده بر می‌دارند و آگاهی عمومی‌را افزایش می‌دهند. زمانی هم که مشخص شود ایده‌های نامیرا بر اثر دیدگاه نادرست برجسته شده اند، دیگر قابل انکار نخواهد بود که تصمیمات حاصل برآمده از آن ایده نتیجه مناسبی در پی ندارد. از طرفی هم فراموش نکنیم که فعالیت پژوهشگران تغییرات پیش زمینه یک موضوع در طی زمان را برجسته می‌کند و نشان می‌دهد که سیاستی که در گذشته با موفقیت همراه بوده در زمان فعلی برای تحقق اهداف مدنظر مناسب نیست. در نتیجه ضرورت نظارت مستمر بر سیاست‌ها و تغییرات حادث شده در محیط جامعه مورد تأکید قرار می‌گیرد. همچنین سیاستگذاران نیز بیشتر تحت فشار قرار می‌گیرند تا از تطابق ایده‌هایشان با شرایط جدید جامعه اطمینان حاصل کنند.

۰۲/۱۲/۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰

دانشجو سیاستگذاری

بازدید : 5
جمعه 18 بهمن 1403 زمان : 10:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

مجموعه مطالب تحلیل سیاست(2)

مدل‌های کلاسیک تحلیل سیاستخواسته‌های مشتری (درخواست کننده تحلیل) را محور تحلیل قرار می‌دهند. این مدل گام‌های لازم را جهت تحلیل سیاست برای پژوهشگران ترسیم می‌کنند. شروع تحلیل با شناسایی و تعریف یک مشکل عمومی‌شروع شده و تا ارزیابی اثر راه حل‌های مختلف بر مشکل ادامه می‌یابد. مدل‌ها دارای 5 مرحله کلی مشترک می‌باشند که به همین دلیل مدل‌های تحلیل سیاست کلاسیک را با عنوان تحلیل‌های پنج مرحله‌‌‌ای می‌شناسند. این پنج مرحله کلی عبارتند از:

  1. تعریفی از مشکل عمومی‌ارائه کنیم که دغدغه مشتری است.
  2. راه حل‌هایی را که به لحاظ فنی و سیاسی مناسب هستند را طراحی کنیم.
  3. از یک مقیاس برای سنجیدن راه حل‌های مختلف استفاده کنیم (مانند میزان مطابقت با ارزش‌ها و اهداف سیاسی)
  4. پیامد اجرای راه حل‌ها را محاسبه کنیم.
  5. نظر نهایی خود را با انتخاب بهترین راه حل به مشتری ارائه کنیم.

توجه داشته باشیم که راه حل‌های ما باید با شرایط واقعی جامعه و محیط سیاسی حاکم همخوانی داشته باشند. نحوه بیان مشکل و راه حل باید مختصر و مفید بیان شود تا جذابیت خود را برای مشتری حفظ کند. مشتریان ما عموماً افراد پرمشغله‌‌‌ای و دارای محدودیت زمانی اند؛ به همین دلیل نباید راه حل ما مبهم باشد که درگیری ذهنی برایشان ایجاد کند یا آنها را به برگزاری جلسات متعدد برای درک دیدگاه ما وا دارد.

در ادامه مراحلی را که تحلیلگر سیاست می‌بایست برای تحلیل سیاستانجام دهد بیان می‌شود. توجه داشته باشید که در سبک‌های‌های مختلف مراحل تشریح شده دارای محتوای مشابهی هستند.

خلاصه راهنمای تحلیل سیاستبه سبک بارداخ (2012)

  1. تعریف راه حل. یک شرح از مشکل عمومی‌ارائه کنید که با بلاغت و اطلاعات خیره کننده همراه باشد تا توجه مشتری و دیگر مخاطبان به موضوع جلب شود.
  2. شاهد جمع آوری کنید. داده‌های مرتبط با مشکل را جمع آوری کنید.
  3. راه حل های مختلف ابداع کنید. مجموعه‌‌‌ای از راه حل‌ها را شناسایی کنید که ممکن است مقبول واقع شود و توجه دیگران را جلب کند.
  4. معیارها را مشخص کنید . معیارهایی را برای سنجش کارآمدی، برابری، منصفانه بودن، میزان اثرگذاری بر زندگی شهروندان و اقدام جمعی مورد نیاز حل تعیین کنید و بر اساس این معیارها راه حلهایتان را بسنجید.
  5. پیامدهای احتمالی را پیش بینی کنید . به پیامدهایی فکر کنید که اجرای سیاست پیشنهادی شما در پی دارد و از نظر مشتری و سیاستگذاران اهمیت زیادی دارد.
  6. هزینه اتخاذ سیاست را مشخص کنید: مزایا و معایب هر یک از راه حل‌ها را باهم به صورت شفاف مقایسه کنید.
  7. تصمیم بگیرید: خودتان را در جایگاه سیاستگذار قرار بدهید و از دیدگاه او راه حل‌ها را بررسی کنید.
  8. داستان خود را بازگو کنید : موضوع را در برابر مخاطبانی که به این موضوع ارتباط دارند با نحوی شایسته بیان کنید. بیان موضوع می‌تواند به صورت شفاهی یا به صورت ارائه مکتوب باشد. بیان مساله شفاف و بدون استفاده از کلمات پیچیده و تخصصی انجام شود .از طرفی پیوستگی مطالب برای خواننده قابل درک باشد.

خلاصه راهنمای تحلیل سیاستبه سبک ویلیام دان (2017)

  1. مشخص کنید چه مشکلی وجود دارد که باید برطرف شود . ابتدا فوریت، شدت و عامل ایجاد کننده مشکل را مشخص کنید. سپس نقش سیاستگذار یا مشتری را در حل مشکل بیان کنید. حواستان باشد که با ساده سازی بیش از حد مساله، آن را اشتباه بیان نکنید.
  2. هر یک از راه حل‌های مدنظر شما چه اثری ایجاد می‌کنند؟ استفاده از روش‌های پیش بینی کننده می‌توانند اثر منطقی راه حل‌ها یا سیاست‌های موجود را نمودار کنند.
  3. کدام سیاست باید برگزیده شود؟ چرا؟ ارزیابی بر اساس ارزش‌های بخصوصی انجام شود تا معلوم شود هر یک از سیاست‌ها به لحاظ تأثیر در امنیت، کارآمدی و رعایت اصل برابری دارند. همچنین سیاست‌های وضع شده باید باعث حفظ تعادل بین دولت و بازار شود.
  4. چه پیامدهایی ایجاد شد؟ تحت نظر داشتن پیامدهای اتخاذ سیاست از الزامات کار تحلیل است. زیرا پیش بینی موفقیت یک سیاست سخت بوده و پیامدهای ناخواسته همیشه اجتناب ناپذیر هستند.
  5. آیا سیاست مطابق انتظار عمل کرد؟ آیا بهبودی در مشکل ایجاد شد ؟ پیامدهای اجرای سیاست را بسنجید، ولی توجه داشته باشید که ارزیابی شما محل بحث واقع می‌شود و تفاوت دیدگاه وجود خواهد داشت.

خلاصه راهنمای تحلیل سیاستبه سبک آقایان ملتزر و شوارتز ( 2019 )

  1. مشکل را تعریف کنید . تعریف کردن مشکل امری سیاسی است، زیرا بخشی از روایت کلی را شکل می‌دهد که طی آن ماهیت مشکل، علت، دامنه و فوریت موضوع بررسی می‌شوند.
  2. سیاست‌های جایگزین را برای حل مشکل درنظر بگیرید. سعی کنید راه حل‌های متنوعی را برای حل مشکل درنظر بگیرید و سپس راه حلی که امیدوارکننده تر است را برای تحلیل‌های آتی در نظر بگیرید.
  3. مشخص کنید که در خصوص مشکل فعلی کدام موارد باید اصلاح شوند و سپس مجموعه‌‌‌ای از ارزش‌ها را برای سنجش موارد اصلاح شده و دیگر پیامدهای سیاست (برابری، هزینه‌ها، مقبولیت و ...) بکار ببندید.
  4. تمامی‌پیامدهای سیاست را از منظر مزایا و هزینه‌ها با هم مقایسه کنید تا ارزش کلی اجرای سیاست به طور شفاف مشخص شود.
  5. سرانجام به مرحله توصیه برسید: یک توصیه مقدماتی از کارهایی که باید صورت بگیرد انجام دهید تا بتوانید تا حدودی موضوع را روشن کنید و بتوایند بازخورد مشتریان را دریافت کنید.

خلاصه راهنمای تحلیل سیاستبه سبک مینتروم (2012)

  1. خودتان را درگیر مشکل عمومی‌کنید: ماهیت مشکل را تعریف کنید و همزمان نقش دولت در حل مشکل را مشخص نمایید. برای اینکار با گروه زیادی از افراد مرتبط با مشکل صحبت کنید.
  2. راهکارهای جایگزین را برای حل مشکل پیشنهاد بدهید . به جستجوی راهکاری اتخاذ شده توسط دولت‌های مختلف برای مشکلات مشابه بگردید یا اثر اجرای سیاست‌های سابق را بررسی کنید.
  3. مقیاس‌هایی را برای ارزیابی راه‌حل‌های مختلف درنظر بگیرید . معمولاً مواردی مانند کارآمدی، برابری، مقبولیت دولتی برای اینکار رایج هستند.
  4. پیامدهای هر سیاست را پیش‌بینی کنید . هزینه اجرای سیاست پیشنهادی خودتان را با سیاست فعلی مقایسه کنید. سپس منافع حاصل از اجرای سیاست را چه برای دولت چه برای شهروندان را هم اضافه کنید.
  5. هزینه منفعت سیاست‌های پیشنهادی را برآورد کنید: از مقیاس‌های قبیلتان برای محاسبه هزینه منفعت هر یک از سیاست‌های پیشنهادی اقدام کنید.
  6. یافته‌های خودتان را گزارش کنید . برای انتخاب یک سیاست جدید به عنوان بهترین راه حل ممکن استدلال قانع کننده مطرح کنید. مشاورانی مانند شما که مشتری محور هستند به خوبی می‌توانند باورهای سیاستگذاران را شناسایی کنند و راهکارهای متناسب با دیدگاه سیاستگذاران را ابداع کنند.

خلاصه راهنمای تحلیل سیاستبه سبک وایمر و وینینگ (2017)

  1. نامه نگاری را با مشتری خود آغاز کنید. زمانی که شما مشتری مانند یک مقام رسمی‌دارید، باید به سوالاتی که مشتری مطرح می‌کند پاسخ دهید، آن هم طی مهلت تعیین شده توسط مشتری. نحوه پاسخ شما باید آنقدر شفاف و صریح باشد که مشتری سریع بتواند جواب دهد.
  2. متوجه مشکل عمومی‌بشوید . شرایط ناگوار موجود را دقیق بررسی کنید. سپس آن را تحت عنوان یکی از دو حالت شکست بازار یا شکست اقدامات دولت معرفی کنید.
  3. ارزش‌ها و اهداف را به صورت واضح مشخص کنید . ارزش‌ها را برای اولویت بندی راه حل بکار گیرید. کارآمدی، برابری، حفظ شأن انسانی و اهداف ابزاری ارزش‌هایی هستند که حمایت عمومی‌را درپی دارند.
  4. راهکاری‌های جایگزین را به صورت دقیق مشخص کنید. راهکارهای جایگزین را با جزییات کامل تهیه بیان کنید تا هزینه منفعت اجرای هر یک از آنها مشخص باشد. تحلیل هزینه منفعت را برای ادامه اجرای سیاست فعلی هم انجام دهید.
  5. به پیامدها بها دهید و آنها را پیش بینی کنید. به دلیل محدود بودن فرصت ارائه تحلیلتان می‌بایست با پیروی از نظریه و دیدگاه منطقی آینده سیاست را پیش بینی کنید. محدودیت زمانی دیگر جایی برای جمع آوری شواهد عینی به صورت روشمند (کاملاً علمی) باقی نمی‌گذارد.
  6. به هزینه اتخاذ سیاست توجه کنید. هر سیاست پیشنهادی که برگزیده شود یک سری از اهداف را بیش از دیگر اهداف محقق می‌کند. یک جدولی از نتیجه انتخاب هر یک از سیاست‌ها تهیه کنید. سپس با کمک ارزش‌های مدنظرتان بین گزینه‌های موجود دست به انتخاب بزنید.
  7. یک توصیه سیاستی ارائه کنید . به جز موراد خاصی که مشتری از شما می‌خواهد، تنها یک سیاست پیشنهادی نهایی را به مشتری معرفی کنید.

۰۲/۱۱/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰

دانشجو سیاستگذاری

بازدید : 4
جمعه 18 بهمن 1403 زمان : 10:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

معرفی رشته سیاستگذاری عمومی

ویژگی تصمیم گیریدر سیاستگذاری: سیاستگذاری به منزله یک هنر واقعی

تصمیم گیری‌ها همیشه «مثبت» نیستند تا شاهد تغییر مهمی‌باشیم و یک پدیده جدیدی ظهور کند. در سیاستگذاری اغلب شاهد تصمیمات منفی هستیم که باعث می‌شوند تصمیمات قبلی همچنان پابرجا بمانند. یکی از دلایل تعدد تصمیمات منفی در برابر تصمیمات مثبت، الزامات تصمیمات مثبت است: توافق‌های قبلی، قوانین، نهادها و مقررات با تغییرات اساسی مواجه می‌شوند. به ندرت تصمیمات مثبت به صورت تغییرات حاشیه‌‌‌ای یا تدریجی ظاهر می‌شوند.

بازیگران سیاسی دخیل در مرحله تصمیم گیریمحدودتر از بازیگران فعال در دیگر مراحل سیاستگذاری هستند. تنها بازیگران دارای مشروعیت قانونی لازم تصمیم گیری می‌کنند. حتی تصمیم گیری در زمان اتخاذ سیاست با تصمیاتی که در حین اجرای سیاست‌ها و ارزیابی انجام می‌شود تفاوت دارد. هرچند در تمامی‌این مراحل نوعی تصمیم گیری رقم می‌خورد، اما تنها در هنگام اتخاذ سیاست است که کار تصمیم گیری به صورت متمرکز انجام می‌شود. به طور کلی ویژگی مرحله تصمیم گیری سیاست برابر است با:

  1. سیاستگذاران یک یا چند سیاست پیشنهادی را جهت انتخاب و تصمیم گیریدر اختیار دارند.
  2. سیاستگذاران در زمان اتخاذ سیاست به طور ضمنی از چندین معیار مشخص برای تصمیم گیریپیروی می‌کنند.
  3. سیاستگذاران زمان قابل توجهی را به انجام مقایسه سیاست‌های پیشنهادی و و رده بندی کردنشان اختصاص می‌دهند (غیررسمی‌و تنها بر اساس معیارهای سیاستگذاران)
  4. سیاستگذاران قلمرو یک سیاست پیشنهادی را به طور واضح و شفاف مشخص می‌کنند به نحوی که در آینده قابلیت اجرا داشته باشد.

اما تصمیم گیریسیاست تحت شعاع عوامل مختلفی قرار دارد به طوری که در هر یک از موضوعات منابع، سیاستگذاران دخیل و سازمان مروبطه تفاوت می‌کند. هریک از سیاستگذاران در دانش، پیش زمینه و ارزش‌ها از یکدیگر تمایز دارند که باعث می‌شود رویکرد و ملاک‌های خاص خود را در هنگام تصمیم گیری اعمال کنند. از همین جهت نمی‌توان به راحتی خروجی تصمیماتی را که قرار است اتخاذ شود پیش‌بینی کرد. از طرفی هم در بسیاری از کشورها تصمیم گیری فاقد شفافیت لازم انجام می‌شود؛ تصمیم گیری با درجه‌‌‌ای از فساد و تضاد منافع همراه است. لذا تلاش‌هایی که افراد دلسوز برای پیاده سازی یک فرایند تصمیم گیری نظام مند و مبتنی بر شواهد انجام می‌دهند با مقاومت جدی مواجه می‌شود.

برداشت عمومی‌از مرحله تصمیم گیریسیاست این است که سیاستگذاری امری صرفاً سیاسی است: بازیگرانی مجاز به دخالت هستند که دارای مشروعیت قانونی (سیاسی) باشند. هرچند که تصمیم گیری سیاست را می‌توان سیاسی در نظر گرفت، زیرا تصمیمات اتخاذ شده بازندگان و برندگانی را ایجاد می‌کند. اما بعد سیاسی تصمیم گیری تمام ماجرا نیست. آگاهی از اینکه اهداف از پیش تعیین شده با سیاست پیشنهادی محقق می‌شوند یا آگاهی از اینکه پیامد بلند مدت سیاست در آینده چگونه خواهد بود، نیاز به دانش و تحلیل تخصصی دارد. به همین دلیل بعد فنی و تخصصی تصمیم گیری بر بعد سیاسی آن غلبه می‌کند.

از طرفی هم هرچند بازیگران کلیدی در زمان تصمیم گیریرا همان نخبگان دولتی تشکیل می‌دهند اما با توجه به موضوع سیاست ممکن است اهمیت نقش این افراد تغییر کند: مثلاً سیاست می‌تواند قانون، مقررات یا دستورالعمل باشد که پیش نیاز فهم آن و دامنه اثر گذاری اش به کلی متفاوت است. در این صورت تصمیم گیری می‌تواند تنها جمع بندی‌ای از تصمیمات گذشته مدیران دولتی باشد. حتی پیش می‌آید که سیاستگذاران از مدیران دولتی بخواهند دیدگاهشان را در خصوص سیاست‌های پیشنهادی ارائه کنند. در این صورت باز نقش مدیران دولتی بر بازیگران تصمیم گیرنده غلبه می‌کند.

بعد دیگری که در مرحله تصمیم گیریمی‌تواند اثر داشته باشد وضعیت سازمان یافتگی سیاست است. توجه به این نکته اهمیت دارد که تمامی‌سیاست‌های اتخاذ شده در نهایت باید توسط (حداقل) یکی از کارگزاران دولتی اجرا شود. بسته به اینکه کدام کارگزار در این مساله دخیل باشد، سازمان مربوطه دارای درجه‌‌‌ای از قدرت دخالت و اعمال نظر در قبال سیاست پیشنهاد شده است.

پس در نهایت مرحله تصمیم گیریتحت شعاع سه بعد سیاسی، فنی و سازمانی است. حاکم بودن این ملاحضات مرحله اتخاذ سیاست‌ها را منحصر به فرد می‌کند. تصمیم گیری‌های در قبال سیاست عمومی‌با تصمیم گیری‌های انجام شده در بخش خصوصی که تنها کسب سود بیشتر را دنبال می‌کنند تفاوت فاحشی دارد. مهارت بازیگران سیاسی در توجه به ابعاد سه گانه ارتباط مستقیمی‌با کیفیت تصمیم گیری و اثربخشی سیاست‌ها دارد. این موضوع به ما یادآوری می‌کند که سیاستگذاری یک هنر است!

برگرفته از رامش، هولت، هو و فریتزن

۰۲/۰۵/۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰

دانشجو سیاستگذاری

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 3
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 258
  • بازدید کلی : 288
  • کدهای اختصاصی